در بیتابی خیال با تو بودنم
چیزی در من فرو می ریزد مثل آوار
و در جستجوی لابه لای این ویرانگی
حسی آغاز می شود چون خیانت
آنگاه که می بینم
شانه به شانه و دست در دست دیگری
برگهای خشک خیابان خاطره هامان را
در زیر پای حوسهاتان قدم می زنی
تنها چشمان بارانی من است
بارانی تر از همیشه،بی هیچ چتری
از ناودانهای پلکانم سر می خورد
تا باز آب دهد درختان زردی را
که در بهار عشقمان دوباره سبز خواهند شد
شاید اینبار در پائیز برگ ریز هزار رنگ
شانه به شانه و دست در دست هم
خیابان خاطره هامان را
یک رنگ قدم زنیم
شاید...
رضا راستی(جاویدمند)
7899 بازدید
4 بازدید امروز
1 بازدید دیروز
11 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian